Lorem Ipsn gravida nibh vel velit auctor aliquet.Aenean sollicitudin, lorem quis bibendum auci elit consequat ipsutis sem nibh id elit
TWITTER GPLUS FACEBOOK BEHANCE PINTEREST

نیاز به رهبران پروژه‌های یکپارچه

AIA، باربارا جی. جکسون 1، برگردان: المیرا خزائی، ویراست: حمیدرضا موسوی، 1403/08/15

رهبری پروژه ها و تیم های یکپارچه، نیاز به مجموعه ای خاص از مهارت ها و استعداد ها دارد. صرف معمار، پیمانکار یا مهندس بودن شخص را برای هدایت پروژه های یکپارچه آماده یا واجد شرایط نمی کند. رهبران پروژه های یکپارچه2 علاوه بر خبرگی در رشته باید به همکاری میان رشته ها، قدرشناسی، اشتیاق و همدلی برای تشریک مساعی، تمایل داشته باشند.

باربارا جکسون پروفسور مدیریت ساخت در کالج معماری و طراحی محیطی در دانشگاه ایالتی کال پلی است. او همچنین به عنوان مدیر مرکز مدیریت یکپارچه برای محیط مصنوع فعالیت دارد و مؤلف الزامات طرح و ساخت (آموزش دلمار سنگیج، 2010)3 است. 

الزام در رهبری

یکی از مشخصه های مشترک میان تمام روشهای اجرای پروژه یکپارچه این است که از تیم –کارفرما، معمار، پیمانکار و دیگرانی که مسئولیت دارند – انتظار می رود که «در حکم یک پیکره» عمل کنند، در نتیجه دانش و تخصص جمعی از دیدگاه چند رشته ای را برای انجام و تحویل راه حل های جامع و یکپارچه به دست می آورند. با توجه به ذهنیت [ارائه ی] خدمات و مدل پیاده سازی انفرادی و جدا [ از دیگر عوامل صنعت ساختمان ] در تاریخ صنعت ما دست یابی به چنین چیدمان تیمی میان رشته ای و جامع کار سختی است و قطعاً به طور تصادفی اتفاق نمی افتد. دستیابی به چنین نتایجی نیاز به یک رهبر با مهارت های خاص رهبری دارد. متاسفانه، این مهارت های رهبری لازم به راحتی در مدارس معماری، مهندسی یا مدیریت پروژه تدریس نمی شود و با این حال عموماً معماران، مهندسان و پیمانکاران افرادی هستند که مسئولیت رهبری این رویکردهای اجرایی یکپارچه را بر عهده دارند.

آموزش خوب در رشته های معماری، مهندسی یا مدیریت پروژه معمولاً متخصصان طراحی یا ساخت را به طور مناسب برای وظیفه ی هدایت یک تیم چند رشته ای شامل افرادی با مهارت ها و انگیزه های مختلف آماده نمی کند. چالش این است که زمانی که این گروه متنوع برای کار کردن بر راه حل یکپارچه ی پروژه گرد هم می آیند، اگر هر عضو تیم تنها دیدگاهش را از زاویه رشته خودش به اشتراک بگذارد، برایش سخت خواهد بود که راه حل را از یک دیدگاه بین رشته ای ببیند.

آنچه معمولاً در بسیاری از پروژه ها اتفاق می افتد این است که هر رشته بر دیدگاه خود اصرار می ورزد. معماران بر ارتقاء کیفیت طراحی و پیمانکاران بر بودجه و برنامه ی زمانبندی اصرار کرده و هر طرف ممکن است احساس کند که توسط دیدگاه دیگری تهدید می شود. با اینکه به احتمال زیاد رشته ای که تیم را هدایت می کند در پیش بردن دیدگاه خود موفق خواهد بود، حقیقت همچنان این است که کارفرما همه چیز را با هم می خواهد – راه حلی یکپارچه که هم کیفیت طراحی را بهبود بخشیده و هم به بودجه و برنامه ی وفادار بوده است. رهبر پروژه ی یکپارچه باید فراتر از یکایک دیدگاه تخصصی بوده و همکاری میان رشته ها و قدرشناسی، اشتیاق و همدلی برای تشریک مساعی را توسعه دهد.

رهبر پروژه ی یکپارچه

اکثریت موافقند که رهبر واقعی پروژه همیشه کارفرماست، شخصی که اهداف و مقاصد را برای پروژه اش مشخص می کند. اما از دیدگاه اجرایی، کارفرما نمی تواند هدایت، هماهنگی، نظارت و مدیریت اقدامات طراحی و ساخت را به گونه ای که اهداف و مقاصد مورد انتظار پروژه را تأمین نماید، بر عهده داشته باشد. هرچه پروژه های بیشتری به عنوان تلاش های یکپارچه میان طراحان و سازندگان اجرا می شود، این پرسش پر رنگتر می شود که مناسب ترین فرد برای هدایت پروژه ی یکپارچه کیست؟ آیا باید معمار باشد؟ آیا باید پیمانکار باشد؟ دقیق ترین پاسخ این است که اگر رشته تخصصی آنها تمام آن چیزی است که می توانند به چالش رهبری اضافه کنند، احتمالاً هیچ کدام.

در سال 2012، در صنعت ساختمان این امری پذیرفته شده است که به طور کلی تردید و بی اعتمادی قابل توجهی میان مریدان طراحی و پیروان ساخت وجود دارد. هر دو شک دارند که دیگری درک، دانش، یا فهم کافی از  خروجی به اشتراک گذاشته شده از سویشان داشته باشد و در نتیجه هیچ کدام اعتماد ندارد که رهبر پروژه ای از تخصص دیگر به [دیدگاه] آنها به قدر کافی توجه کند. بر اساس تجربه، هر دو طرف زمانی که با هم در یک تیم واحد کار می کنند، صرف نظر از نوع قرارداد و کار در شرکتهای مستقل یا تلفیقی، این نگرانی ها را مطرح می کنند.  

رهبری موفق هر رویکرد یکپارچه ای برای اجرای پروژه نیاز به مدل فکری جدیدی برای کار جمعی و همکاری مشترک دارد. پروژه های یکپارچه نیاز به افرادی دارند که بتوانند فراتر از تعصب بر تخصص عمل کنند و تبدیل به رهبران پروژه های یکپارچه ای شوند که کارفرمایان برای استفاده از توانایی جمعی تیم های چند رشته ای به آنها نیاز خواهند داشت. رهبر پروژه ی یکپارچه باید محیطی ایجاد کند که در آن هر طرف مشارکت کننده موفق شود و راه حلی جامع و یکپارچه به دست آید. علاوه بر مدیریت عملکرد های مشخص طراحی و ساخت در قالب فرایندی یکپارچه که به خودی خود چالشی اساسی ایجاد میکند، رهبر پروژه ی یکپارچه باید نوعی از فرهنگ کار گروهی را ایجاد و مدیریت کند که نتایجی رقم بزند که کارفرما به دنبال آن است.

رهبر پروژه ی یکپارچه باید محیطی ایجاد کند که در آن، هر عضو تیم احساس کند که ارزشمند است، از او قدردانی میشود، به رسمیت شناخته میشود و موفق است. این وظیفه ای حساس برای رهبر پروژه ی یکپارچه است چون اگر رهبر بتواند تجربه ی هر عضو تیم را تغییر دهد در نتیجه باور های آنها در مورد افراد و فرایند تغییر خواهد کرد. اگر باور های آنها تغییر کند، سپس اعمال و رفتار های آنها نیز تغییر خواهد کرد و اگر اعمالشان تغییر کند در نتیجه نتایج تغییر خواهد کرد. این تغییر در تجارب، باور ها، اعمال و نتایج درست در قلب هر رویکرد پروژه ی یکپارچه ای وجود دارد و در نتیجه در قلب رهبری موفق پروژه ی یکپارچه وجود دارد. رهبر پروژه ی یکپارچه نیازمند مهارت های مؤثر و استعداد های خاصی است که معمولاً به عنوان بخشی از برنامه های درسی معماری، مهندسی، یا مدیریت پروژه تدریس نمی شود. در هر صورت رهبران پروژه ی یکپارچه هم می توانند متعلق به هر کدام از رشته های صنعت معماری، مهندسی و ساخت باشند و هم درحال حاضر هستند. هرچند به نظر می رسد برخی ویژگیهای مشترک میان رهبران موفق پروژه ی یکپارچه ی وجود دارد:

  • آنها اول گوش میدهند و پرس و جو میکنند، سپس بدونپیش داوری و بدور از عقیده شخصیسوالات مستقیمی می پرسند که به حقایق مسئله بر میگردد.
  • در هر چه که انجام می دهند پیشدستانه عمل می کنند.تمرکز آنها بر پیشگیری از بروز مسأله است قبل از اینکه بدل به مشکل شود. 
  • آنها مستقیم و بلافاصله به مسائل و اختلالات هامی پردازند اجازه نمی دهند مسائل بدتر شده و از کنترل خارج شوند.
  • آنها به شدت با تیم درگیر هستند و [مسائل را] از نزدیک و نه با فاصله مدیریت می کنند.
  • آنها گفتگواز طریق بحث، درک و حمایت از ارزش ها و پشتوانه منطقی یک عقیده را به بحث در مورد نظراتمخالف یا در رقابت با یکدیگر ترجیح می دهند. 
  • آنها به جای نظرات عجولانه و واکنشی، پاسخ های جامع و سنجیده میدهند.
  • آنها به شدت در روش های تسهیلگری که نتیجه اش ترکیب زاویه دیدهای متعددو رسیدن به درک واحد مورد قبول همگان است،ماهرند.
  • آنها امر و نهینمی کنند بلکهترجیح می دهند در چارچوب احترام، بینش ها، خلاقیت و خرد دیگران را قبل از تصمیم گیری بر انگیزانند.
  • آنها ازخبرگی شان در رشته ی تخصصی خود آگاه هستند اما به وضوح دیدگاه محدودی را که آن رشته در دستیابی به راه حلی جامع و یکپارچه ارائه می دهد، تشخیص می دهند.
  • تمرکز آنها فراتر از برنامه، محصول یا فرایند مورد نظر کارفرما است. آنها در تمام تصمیم گیری ها، بر «مقصود یا هدف» کارفرما از پروژه تمرکز دارند.

نتیجه

به نظر می رسد افرادی که به طور طبیعی دارای مهارت ها و استعداد های لازم برای اینکه رهبر پروژه ی یکپارچه ی مؤثری باشند بسیار نادرند. با رونق شدید استفاده از روش های اجرای پروژه مانند طرح و ساخت، مدیرساخت-سازنده، و روش اجرای یکپارچه، واضح است که رهبران پروژه ی یکپارچه به تعداد کافی وجود ندارند.

اولین چالش برای صنعت ساختمان شناسایی افرادی است که به صورت خاص آموزش دیده و آماده اند و دارای مهارت ها و استعداد های لازم برای تبدیل شدن به رهبران مؤثر پروژه ی یکپارچه هستند. دومین چالش تشخیص این موضوع است که استعداد رهبری تیم های پروژه یکپارچه منحصر به یک رشته ی خاص نیست بلکه برای تمام رشته های محیط مصنوع در دسترس است. این بدان معناست که این مجموعه مهارت ها را در هر جا که یافت شود باید پرورش و توسعه داد و به آن احترام گذاشت. سومین [چالش]، تشخیص نیاز به آموزش تخصصی رهبری پروژه و جای خالی [آن] در فرصت های آموزشی اکثر مدارس معماری، مهندسی و مدیریت ساخت و در برنامه های آموزشی در دست اجراست. مواجهه با این چالش ها برای آماده کردن نسل جدیدی از رهبران پروژه های یکپارچه برای خدمت به صنعت معماری و مهندسی و ساخت و مشتریان آن و اجرای موفق رویکرد پروژه یکپارچه و رساندن به نتایج غایی ضروری است.

برای اطلاعات بیشتر 

مرکز رهبری پروژه ی یکپارچه برای محیط مصنوع:

Center for Integrated Project Leadership for the Built Environment: construction.calpoly.edu/cipl.

به باشگاه شهرآینده بپیوندید ...

لابراتوار ما

تهران، میدان هروی، خیابان وفامنش، بلوار آزادی، پلاک 45

ارتباط با ما